میدونی چی اذیتم میکنه ؟ غریبی ه ما دخترای خودساخته ... ک حاصل بی توجهی خونواده هامون ه . دیشب ک پشت gate منتظر بودیم چمدون ها رو وزن کنن و نفیسه برگرده ، ی پسر قدبلند ، دقیقا استایل امین هم دوره ای لیسانس ام ، پوست گندمی ، چشم و آبروی تیره . با تک تک اعضای خونواده ش با یک وایب عمیق مثبت وارد شدن . پویایی و حس مثبت رو میشد از چهره پسر دید . فکر میکنم خونواده ش ایمان صدا می زدنش. مادرش ب آغوش کشیدش و اشک ریخت کمی . ی لحظه حسرت خوردم . حسرت عمیق . غربت ما بچه های خونواده های بی حمایت توی تاریخ مثال زدنی ه ...
از دیشب دودل شدم دوباره تصمیم بگیرم و برم ؟
زندگے جاریست...برچسب : نویسنده : ehappylife913 بازدید : 28